سلام بر تو دايي عزيزتر ازجانم

سلام بر تو که جان گرامي ات را در راه خدا و عشق به دين و وطن ، بي درنگ فدا نمودي .

درود بر تو که دل از همه رنگهاي دنيايي بگسستي و سوار بر اسب راهوار هدايت در جاده ي نور به سوي معبود شتافتي بدون آنکه لحظه اي ترديد به دل راه دهي .

ستاره اي شدي در آسمان و درخشيدي ، و راهنمائي براي شبگردان گم کرده راه ...

با خون پاکت ، زيبائي ها آفريدي و نقش عشق و معرفت را با سيطره بر هستي ، در صفحه روزگار ترسيم کردي ...

و شيطان با همه مکر و حيله و نفوذش در برابر تو زانو زد ...

 نميدانم چطور و ازکجاشروع کنم.اماهمين راميدانم که دل تنگي ات آن قدر آزارم مي دهد که نميدانم شکايت دل تنگي هايم را به که ببرم

ميدانم که هنوز در راه خدا به جهاد خود ادامه مي دهيد و ميدانم که شما زنده ايد و اين ما هستيم که مرده ايم و در دنياي ماديات غرق شده ايم ...

هنوز تصوير شماست که بر لوح دلها حک شده و مايه دلگرمي ، اميد و نيروي جهادگران خدا جو ، عاشقان ولايت ، عدالت پيشگان راه هدايت ، و خدمتگزاران اين ملت مي باشد.

بزرگي مي گفت شهدا مانند شيشه عطري مي مانند که با شکستن قفس ،و عروج ، عطرشان فضاي هستي را پر مي نمايد و آنگاه همگان به گوهر وجودشان و زيبائي راهشان پي خواهند برد .

بعضي هنگام جسورانه و ساده لوحانه از خداي خود شهادت را درخواست کرديم و بارها گفتيم اللهم الرزقنا توفيق الشهادة ... اما لحظه اي بر اعمال خود انديشه نکرديم و اندکي به راهي که شما پيموده ايد فکر نکرديم و مثل هميشه با راحت طلبي و بدون تلاش ، بهترين ها را از خدا خواستيم ...

با همه شجاعت و رشادت و دلاوري ؛ تواضع و فروتني تنها بخشي از صفات والاي شماست .

اي عزيزان و مقربان درگاه الهي ، واي به حال روزي که شما ، ما را فراموش کنيد و به حال خودمان واگذاريد ؛ هر چند ما نه تنها شما را بلکه خود را نيز فراموش کرده ايم ...

آگاهيد که گريه هايم در گلزار شما ، براي تيره روزي ، سرگرداني و گمراهي خودم بوده وگرنه شما که عند ربهم يرزقونيد و ما جيره خواران شما ...

آگاهم که سعادت اعتراف و جيره خواري را نيز از استمدادها و عهد هاي با شما ، هنگام تحويل سال در پاک ترين سرزمينها که خون شما بدان آغشته گرديده و مطهر شده ، يافته ام ...

خوب ميدانم که هرگاه دست ياري به سويتان دراز کردم دست رد به سينه ام نزديد و هرگز فراموش نمي کنم که چگونه با پرتو نور خود ، بر دل ظلمت زده ام ، تاثيري شگرف و تحولي عظيم ، بر زندگي ام داشتيد .

اهل کوچه همه رفتند ولی ما ماندیم                   حقمان است اگر بی کس و تنها ماندیم

در به روی همه وا بود و نمی دانستیم                      شهر لبریز خدا بود و نمی دانستیم

هیچ تقصیر کسی نیست اگر رنجوریم             روشنی هست، خدا هست ولی ما کوریم

شهدا به خدا شرمنده ايم ...

اي رهپويان راه انبياء و اولياء الهي و اي خونين بالان راه خدائي التماس دعا...

شهید نادعلی چالی نژاد

محل تولد: بابل روستای الله چال

سال تولد: 1354/07/10

سال شهادت: 1373/06/20

محل شهادت: کردستان؛مریوان،منطقه دلابی

نحوه شهادت: درکمین اشراربه درجه رفیع شهادت نائل آمد

شادی روحش صلوات

 دل نوشته ای بود برای دایی شهیدم